
August 22, 2020
نویسنده: شکیبا مهریار
زنان از اصل خلقت، لطیف و دارای نظم خاص در وجود و نحوه آفرینش اند. از نگاه اسلامی زنان ی که بیشتر دارای حس معنوی اند ، در تربیه و پرورش فرزندان کوشا و مهربان اند. امروز زنان نیم از پیکر جامعه بشری را تشکیل میدهند. شاخصه های لطف و شفقت زنان از پرورش طفل در بطن شان هویدا است. در مدت ۹ ماه فرزندان خود را با تمام مشکلات در بطن خود با انواع مشکل پرورش میدهند. زن اگر باسواد باشد و یا بی سواد باز هم لطف و مهربانی زنان بودنش او را به طفل و خانواده یک شخص با ویژه گی های مختلف می سازد. گاهی معلم می شود و گاهی طبیب، گاهی رهبر ، گاهی مدیر و محاسب خانه بدون با در نظر داشت خستگی به مانند یک مبارز در میدان نبرد خانواده به صد ها گونه هنر به تربیت فرزند و نیازمندی های همسر می رسد. زنان در جهان با هر دین و آیین که هستند با چالش ها و فرصت ها به نحوه یکسان به مانند: فرهنگ مرد سالارانه، رسم و عنعنات سنتی ، نبود دست رسی درست به منابع اقصادی، مخالفت های سیاسی بخاطر دید فرهنگ مرد سالارانه دست و پنجه نرم می کنند. اما سنگر مبارزه تربیت خانواده خود را رها نمی نماید. همین است که زنان به مانند زنجیر رشد در جامعه عمل می نمایند، این رشد از تربیت خانواده آغاز و در سطح جامعه انکشاف میابد.
در مقابل این توانمندی زنان در جهان کنون به دلایل ضعف جسمانی در مقابل مردان و بر اساس تفکرات نادرست عده ای کثیر در جوامعه مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند. درگذشته ها می توان از دوران جهالت عرب و قرون اوسطا یاد نمود. در زمان قبل از اسلام دختران زنده به گور می شده اند و در اورپا زنان را فاقد ماهیت انسانی می دانستند. اما، بعد از بعثت پیغمبر اسلام در جهان عرب جایگاه زنان در جامعه بشری تعریف جدیدی به خود گرفت. در دین اسلام مهمترین نمونه از توانمندی زنان را در قران مجید با توصیف از رهبریت بلقیس یاد نمود. با ظهور اسلام نقش زنان در تجارت، میدان های مبارزه، دادخواهی رشد نمود که وسیله از رشد در خانوانده و جامعه شدند. همچنان در اورپا نیز به مرور زمان زنان به حق خواهی و مبارزات فراوان توانستند که جایگاه خود را تعریف نمایند.
زنان با داشتن توانمندی منحصر به فرد خود قادر به کار و وظیفه در بیرون منزل و دارای صبر و حوصله در پرورش و تربیت کانون خانواده، تاثیر گذاری بالای اطفال، نوجوانان، هم نسلان و مردان بهترین نقطه وصل جامعه با خانواده و از خانواده با جامعه هستند. زن قادر است که با ایجاد یک سلسله اورگانیکی تربیت فرزندان را به اساس خواستگاه جامعه نظم بخشد و عمل بر عکس را نیز ایفا نماید. نقش و کارایی زنان را می توان در جوامع توسعه یافته احساس نمود. همچنان یکی از مهمترین عوامل عقب ماندگی در جوامعه توسعه نیافته عدم توجه به توانمندی زنان است که این عوامل از عدم رشد اقتصادی زنان و عدم توجه به و موجودیت زن، عدم توجه به رشد کمی و کیفی زنان در جامعه، فرهنگ مرد سالاری، تاثیرات و برداشت های سنتی در مورد زنان، عدم توجه درست به خواستگاه وجایگاه حقیقی زنان، به حاشیه راندن زنان بخاطر فرهنگ حاکم مرد سالاری و بارز تر از همه عدم توجه به نقش زنان در تربیت خانواده و تاثیرآت آن بالای جامعه است.
طوریکه رابطه خانواده با جامعه مثل دو روی یک سکه است نقش زن نیز به مانند مربی خانواده و تاثیرآن بالای جامعه قابل درک و انکار ناپذیر است. هر پیشرفت که در سطح خانواده رُخ بدهد نقش زن در آن بیشتر از مردان قابل احساس و درک است، بدون شک که پیشرفت در سطح خانواده بخش از پیشرفت در سطح جامعه است. به هر اندازه که خانواده و فرزند خانواده تحت مدیریت زن رشد و انکشاف نماید به همان اندازه رشد و انکشاف در سطح جامعه دیده می شود. نظر به نقش زن در خانواده و تاثیر گذاری زن بر تربیت اطفال که مدیران و رهبران آینده هر کشور شمرده می شوند می توان نقش زن را در رشد وانکشاف جامعه خیلی مؤثر دانست.
با اطمینان بیشتر گفته می توانم که زن کلید رشد و انکشاف خانواده و جامعه است. هر قدر زنان رشد و انکشاف نمایند به همان اندازه جامعه نیز رشد و انکشاف می نماید.